لطفت همیشه شامل حالمه(بسیار زیبا(شور))...برادر بهمن مهدوی...دانلود
تویی اون کسی که دل من شده...(بسیار زیبا(شور))...کربلایی حسن احمدخان...دانلود
شماره تماس با برادر بهمن مهدوی:09362242362
سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد
نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir
التماس دعا
محفل پرفیض روضه
با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله
زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا
مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی
لطفت همیشه شامل حالمه(بسیار زیبا(شور))...برادر بهمن مهدوی...دانلود
تویی اون کسی که دل من شده...(بسیار زیبا(شور))...کربلایی حسن احمدخان...دانلود
شماره تماس با برادر بهمن مهدوی:09362242362
بین سرها همه گشتیم و سری پیدا شد
حرف مردی شدو صاحب جگری پیدا شد
میکشیدند رخش را هنری پیدا شد
تا که خورشید بسوزد قمری پیدا شد
از ازل خاک درش هر که جگر داشته شد
بیرق رایت العباس برافراشته شد
فهم ایجاد نفهمید ملاقاتش را
بخدا تا نفس صبح مناجاتش را
ابر لطف است ببینید عنایاتش را
کیست اینجا نگرفته همه حاجاتش را
چه شکوهی چه شهودی چه شتابی دارد
خوش بحال دل زینب چه رکابی دارد
به علی رفته رسیده جگر شیر دَرَد
زهره ها را همه با نعره تکبیر دَرَد
سینه ی کوه به یک ضربه ی شمشیر دَرَد
باد تیغش زرهِ خصم زمین گیر دَرَد
دشمن انداخته بین یلان شوری را
یاد داده به همه رسم سلحشوری را
رفتی و پشت سرت اشک حرم در آمد
رفتی و پشت سرت چند قدم خواهر آمد
خبر از تو که نشد گریه ی اصغر آمد
باز با گریه بر او گریه مادر آمد
پیش گهواره نشسته است عروس زهرا
دختری گفت که باباست ولی واویلا
تو زمین خوردی و جرات به حرامی آمد
تو زمین خوردی و سرنیزه ی شامی آمد
پشت هم ضربه یشان بر سرما می آمد
تو زمین خوردی با ناله پیامی آمد
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
مادرت آمده با قدّ خم از خیمه بیا
چقدر پیکر تو ... پیکر تو ... پر دارد
بین ابروی تو سخت است ترک بر دارد
بعد تو خاک ، یتیمم روی معجر دارد
آخر آن خیمه ی تنها شده دختر دارد
خوب پیداست که چشم تو چرا شرمنده است
وای بر من که گلویت به تکانی بند است
من نبودم که تو را با زدندت می بردند
رسمشان است به غارت بدنت می بردند
نیزه در کتف فرو کرده تنت می بردند
نه فقط خود زره پیروهنت می بردند
رسمشان است که با نیزه بلندت بکنند
با سنان است که با نیزه بلندت بکنند
تا سرت از سر نیزه به تکانی افتاد
پیش چشمان یتیمی به میانی افتاد
چشم زینب با قد کمانی افتاد
کار ما بی تو به این هرزه زبانی افتاد
کاش محکم تر از این خوب سرت می بستند
تا خجالت نکشی چشم ترت می بستند
دلم به کربلات دخیل می بنده از اینجا
دیوونه ماه بنی هاشمه قلب ما
شدم گرفتارت اسیر و تب دارت
میخوام تا جون دارم بشم نوکر و بیمارت
نور علی نوری تو مخزن شوری
اگه حسین شاه منه تو امپراطوری(4)
برای کربلای تو دلم شده محزون
تو تل زینبیه من می خوام بریزم خون
گشته ام آماده به من بده باده
کرم کن و به گردنم بزن تو قلاده
نور علی نوری تو مخزن شوری
اگه حسین شاه منه تو امپراطوری(4)
به نام آب به نام فرات نام شما
من آفریده شدم تا کنم سلام شما
نوشته اند به روی جبین ما دو نفر
شما غلام حسین و منم غلام شما
خوشا به حال پر و بال این کبوترها
گهی به بام حسین و گهی به بام شما
تو آن همیششه امامی و ما همان ماموم
به قامتی که گرفتیم با قیام شما
تو ماه بودی و نزدیک آبها که شدی
تمام علقمه پا شد به احترام شما
هزار باده هزاران پیاله می رویید
همین که تیر رسید و شکست جام شما
همینکه ناله ی ادرک اخایتان پیچید
شکست قامت طوبایی امام شما
مسیر علقمه را بوی انکسار گرفت
چه حس بی رمقی بود در کلام شما
به حال و روز بلندای تو چه آوردند
تمام علقمه پر گشته از تمام شما
باز منو و احساس
پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس
دوباره پر گرفته روضه عباس
دل و احساس
آه و شور و دم
گره خورده دلم با نخای پرچم
واسه تو تا همیشه تپش قلبم
می گیره دم
پیمونه به پیمونه می زنم غم رو بیخیالم
با تو می گذره لحظه های هر روز و ماه و سالم
حضرت سقا
تو دستای تو زلف موجای دریا
به عشق تو می بارن همه ابرا
تویی سقا
حضرت عباس
رقیه با صدای پات میره توی خواب
به نفسی انت میگه زیر لب ارباب
تویی مهتاب
مردم اینو میگن یل حسین خیلی خیلی آقاست
بین شیعه و غیر شیعه ها پرچم تو بالاست
شد به پا طوفان
یا انگاری که دریا می کنه طغیان
کیه اینکه می لرزه زیر پاش میدان
شده طوفان
یا علی یا هو
گره انداخته بازم میون ابرو
نمی تونه بشه باز کسی رو در رو
مدد یا هو
صد و سی و سه مرتبه صداش کن بگو اباالفضل
بچه سیدا یک صدا بگن جان عمو اباالفضل
حالا زمین کربلا چشمان تر دارد
حالا پس از این خیمه های دربه در دارد
دستان او را از سر زینب بُریدند
حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد؟
عباس را از علقمه آقا نیاورده
آوردنش تا خیمه گویا دردسر دارد
حتی زجسم إرباً إربای علی اکبر
جسمی زهم پاشیده و آشفته تر دارد
در پیش چشمان حسین ای قوم نگذارید
هر نیزه ای یک تکه از عباس بردارد
دارد لباسش را به غارت می برد این قوم
حالا دگر ام البنین حالی دگر دارد...
بی قرارم،بی قرارم،بی قرار بی قرار بی قرارم
امشب از مستی دوباره سر به دشت کربلایت می گذارم
ای یل ام البنین،جان بی بی فاطمه
قسمتم کن تا بیایم علقمه
یا ابوالفضل(4)
فاتح الارض،کاشف الکرب،یابن طه یابن قتال العرب
اشجع الناس یا ابالفضل،امی العباس یا عین الادب
ایهاالحبل المتین،
یا صراط المستقیم
یابن مولی المتقین
ایها الصدق الکریم
یا ابالفضل
خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در 7 دی ماه 1391 واحد
سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید
سلام
امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین
حتما حتما حتما حتما نظر بدین
التماس دعا
یا علی
با سلام...
برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:
09362242362
یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:
bahmanmahdavi16@yahoo.com
بهتر است از پیامک استفاده کنید
امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...
یاعلی