loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 54 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

                                       

عشقی است در میان دل ما که کیمیاست

این عشق این جنون همه ی آبروی ماست

روزی ماست نوکری خوب خانه ای

آقای ما کریم و جوانمرد و باوفاست

ما در بهشت هم همه دنبال هیئتیم

جنت بدون روضه ی ارباب بی صفاست

سر می دهیم و منت مردم نمی کشیم

هستیم سائلان حسین تا خدا خداست

شکر خدا حسین شده زندگی ما

شکر خدا که در دل ما عشق کربلاست

جای گلایه نیست که تکفیر می شویم

«داریم با حسین حسین پیر می شویم »

من رعیت و غلام تو سلطان کربلا

من مور ناتوان تو سلیمان کربلا

دستی که بین عرش نوشته تو را امیر

من را نوشته است پریشان کربلا

دست مرا رها نکن و بی کسم نکن

دریاب حال زار مرا جان کربلا

موی مرا سفید نموده است حسرت ِ

پابوسی تو نیمه شعبان کربلا

دارد میان قلب خدا جای دیگری

هر کس که گشته است مسلمان کربلا

شکر خدا که مثل بزرگان و عرشیان

 هر ماه من شده است محرم حسین جان

وصفت به ذهن کوچک من جا نمی شود

جز تو کسی برای من آقا نمی شود

هر کس بهشت ، بی تو بخواهد جهنمی است

اصلا بهشت بی تو که معنا نمی شود

من می خورم قسم که کسی عاشقت حسین

مثل رباب و زینب و سقا نمی شود

آن قدر این دلم به تو وابسته هست که

امروز من بدون تو فردا نمی شود

کاری به خوب یا بدی من نداشتی

آقا کریم تر ز تو پیدا نمی شود

آقا به آبروی علی اصغرت قسم

من را ببخش نوکر خوبی نبوده ام

داده همیشه لطف تو من را خجالتی

آقای کربلا چه قدر با محبتی

ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من ؟!

من هیچ هیچ هیچم و تو بی نهایتی

ایل و تبار تو همه  آقا و پادشاه

ایل  و تبار من همه  مجنون و هیئتی

شکر خدا برای گدایی خانه ات

داریم با تمام رفیقان رقابتی

ما را همه به نام شریفت شناختند

داده خدا به ما چه بهایی چه قیمتی

ما اوج عشق را درِ این خانه یافتیم

در هیئت حسین خدا را شناختیم

دنیای بی تو پر ز غم و رنج آور است

دنیای با تو مثل بهشت است محشر است

رحمت به آن که داد همین نکته یاد ما

هر کس نشد گدای تو از سگ نجس تر است

ما از همه لذایذ دنیا گذشته ایم

گریه به زیر پرچم تو چیز دیگر است

گویند نوکران و کنیزان خانه ات

عرض ادب برای تو با اشک بهتر است

یک روز می رسد که به لطف دعای تو

بانی مرگ ما تن پر زخم و بی سر است

هر شب برای حنجر تو زار می زنم

یاد بریدن سر تو زار می زنم


کلب العباس(ع) بازدید : 48 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (1)



گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد

در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست

اما تو خواستي و دميدن شروع شد

از التقاط موج دو دريا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد

پاداش افريدنتان را خدا گرفت

خنديد فاطمه و خريدن شروع شد

حالا علي كنار تو احساس مي كند

زيبا ترين بهانه ديدن شروع شد

اي دلنواز،عشق من اي دلرباترين

تا امدي تو ناز كشيدن شروع شد

تا بال هاي زخمي فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پريدن شروع شد

با تو خدا براي من از نو نوشته شد

خاك من از اضافه خاكت سرشته شد

هستي مشابهت كسِ ديگر نداشته است

مانند چشم هاي تو دلبر نداشته است

انگشت در دهان تو دارد نبي چرا

يعني خدا كه دايه بهتر نداشته است

وقتِ حسينُ منيِ پيغمبر است تا

باور شود حسين برابر نداشته است

جبريل معتكف شده بر گاهواره ات

تا خنده ات نديده سرش بر نداشته است

از يك كلام ختم به صد ها كلام كه...

اقا، كسي شبيه تو مادر نداشته است

هر روز ابِ خوردني ات سلسبيل بود

در خانه فاطمه غمِ كوثر نداشته است

تا تربت تو هست طبيب و دوا چرا

تا كربلاست حاجت قبله نما چرا

عاشق كه ميشوم به خدا از شما شوم

زير سر شماست اگر مبتلا شوم

هر روز در هواي شما بال ميزنم

پايين پاي روضه تان تا رها شوم

حتمآ اسير در چه كنم ميشوم حسين

وقتي به قدر يك نفس از تو جدا شوم

من بي نگات، لحظه به لحظه جهنمم

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم

كم كم صدام در نفست پير ميشود

شايد كه مستجاب به ياليتنا شوم

بي تو بهشت جاذبه كوچكي نداشت

اصلآ خدا نخواسته بي كربلا شوم

حالا كه شعر مي كشدت سمت كربلا

دنبال ضجه هاي حروف دلم بيا

اي بوي سيب شهر سحر هاي فاطمه

سجاده بهشتيِ دنياي فاطمه

اي بالش سرت شده بال فرشته ها

ارام ميشوي تو به لالاي فاطمه

وقتي شما نيامده گفتي انالغريب

ديگر چه امده سر رؤياي فاطمه

روزي كه رنگ سرخي پيراهنت نشست

يك گوشه زير گردنتان جاي فاطمه 2

تا ديد رنگ چهره مادر غروب كرد

حتي گرفت گريه باباي فاطمه

تا سوره مقطعه تفسير مي شوي

يك نينوا شود همه ناي فاطمه

عيد و عزا به شعر من اصلاً نيامده

تا روضه هست جشن گرفتن نيامده

شاعر كه شعر را به جلوتر كشيد و بعد...

پنجاه و چند سال گذشت و رسيد و بعد...

از محتشم به منبر سبز رسول تا

:اين كشته فتاده به هامون:شنيد و بعد...

حالا غروب زخمي روز دهم شد و

دامن كشان كه خواهرتان مي دويد و بعد...

مي ديد هر چه نيزه و شمشير و سنگ بود

گويا به سمت چشم شما مي پريد و بعد...

او مي دويد و كاش نمي ديد صحنه را

:الشمر جالسَُ:به روي سينه ديد و بعد...

با ضربه هاي پشت سر هم ز پشت سر

پيش نگاه فاطمه سر را بريد و بعد...

پيش نگاه حيرت زينب مقابلش

خون گلوت را سرِ نيزه چشيد و بعد...

بس كن كه سنگ اب شد از روضه هاي تو

دارد چكيده مي شود اشك خداي تو

کلب العباس(ع) بازدید : 83 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)




با یک نگاه محرم اسرار میشوم
پروانه وار میثم تمار میشوم
سرمست جرعه های توام حضرت شراب
من جای کعبه،میکده هوشیار میشوم
کار از جنون و مستی و دیوانگی گذشت
"یک دم علی علی نکنم هار میشوم"
از خواب مرگ گر ز مزارم گذز کنی
من با صدای پای تو بیدار میشوم
تنها به این خوشم که قدم رنجه میکنید
هنگام مرگ لایق دیدار میشوم
تو قاتل منی همه شهر شاهد است
با حلقه های زلف تو بر دار میشوم
غیر از غلامی تو به دردی نمیخورم
بیرون کنی؟!به فاطمه بیکار میشوم








کلب العباس(ع) بازدید : 40 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)


        السلام علیک یا اباعبدالله الحسین






فکر وذکرم همه این بود که نوکر باشم
سگ قلاّده گلاویز  دم در باشم
فکر و ذکرم همه این بود که مجنون باشم
دائم الخمرمی ، از ساحل کوثر باشم
من همین  یک دو سه روزه نشدم عاشق تو
مبتلای غم عشق تو ، من از "ذر" باشم
من ملک بودم وفردوس نشین  بودم وبعد
آدم آورد ، که گریان تو دلبر باشم
شأن نام تو ، به روی لب من بودن نیست
تو سلیمان و من آن مور محقّر باشم
لقمه نانی بده ، تامزّه بگیرد دهنم
آتشم زن که چنان شعله ی منبر باشم
بی محلّی بکنی ، داد کشم ، شکوه کنم
چون ، نه هم ظرفیت جون ، و نه قنبر باشم
تو به دادم نرسی ، می روم از دست ، حسین
مستغاثٌ بک ارباب ، که بهتر باشم
گر بنا هست ، مرا دست کسی بسپاری
بهتر آن است ، غلام علی اکبر باشم
من که بی دعوت و سرخود ، نرسیدم به حضور
من سفارش شده ی حضرت مادر باشم
مادرت داد به من درس حسین جان گفتن
مادرت یاد به من داد ، که نوکر باشم


کلب العباس(ع) بازدید : 95 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

نه علمدار مانده در بر تو

ونه قاسم نه عون نه اکبر تو

روی سینهء تو عبدالله

رفت بعد از علی اصغر تو

حال سینه و دهان و سر و

دست و انگشتر است لشگر تو

آب که نبود باید گفت

خون گذشته است از سر تو

کار گودال چون گرفت بالا

همهمه شد به روی پیکر تو

در خیالش یکی درو می کرد

گندم ری به قیمت سر تو

یک نفر در هوای پیرهن است

دیگری فکر انگشتر تو

ویکی بیخیال تو اما

فکر گوشواره های دختر تو

چکمهء قاتلت چه سنگین بود

با جسارت نهاد بر پر تو

شمر جالس علی صدره

خنجر اما نمی برد سر تو

دیده انگار دشنه هم که زده

بوسه بر حنجر تو خواهر تو

نیزه و خاک اگر که بگذارند

می رسد یک نفس به حنجر تو

دست خالی نرفت از گودال

هر که آنجا رسید بر در تو

بانویی در کشاکش گودال

بر زمین خورد پیش پیکر تو

بانویی ناله میزد و می گفت

واحسیناه به جسم اطهر تو

ای ذبیح به خاک و خون غلطان

پرسشی داشتم ز محضر تو

بانویی که قد کمانتر بود

خواهرت بود یا که مادر تو

کلب العباس(ع) بازدید : 239 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

خبري نيست از تو و کفنت

يوسف من کجاست پيرُهنت

يادگاري ز جنگ حک شده است

مُهري از سمِّ اسب روي تنت

تا خود حشر بر سنان لعنت

که فرو کرده نيزه در دهنت

پيرمردان ناتوان حتّي

با عصا مي زدند بر بدنت

همه را سياه مي ديدي

به فداي نفس نفس زدنت

استخوان هاي سينه ي تو شکست

شمر وقتي که روي سينه نشست

آينه بودي و ترک خوردي

از همه بي هوا کتک خوردي

قتلگاهت نگو که غوغا بود

سر پيراهن تو دعوا بود

کاش مادر نبود در گودال

از بد روزگار امّا بود

کلب العباس(ع) بازدید : 167 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

آنقدر چكمه به پهلوش زدن نامردا
نيزه و تير به بازوش زدن نامردا
با عصا بر لب و ابروش زدن نامردا
پنجه در طُره ی گيسوش زدن نامردا

مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد


هر چه كه دور و برش بود به غارت بردن
شال سبزی كمرش بود به غارت بردن
حتی عمامه سرش بود به غارت بردن
آنطرف تر سپرش بود به غارت بردن

مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
خواهرش رو به مدينه شد وفرياد كشيد

پبش زينب سر او را به سنان زد سنان
با لگد بر دهنش خنده كنان زد سنان
سيلی بر زينب غمديده چنان زد سنان
غل و زنجير و طناب دست زنان سنان

مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد

بر سر پيكر عريان حسين خنديدن
بر نواميس مسلمان حسين خنديدن
همه بر اشك يتيمان حسين خنديدن
لحظه خواندن قرآن حسين خنديدن

مادرش از نفس افتاد زبس داد كشيد
خواهرش رو به مدينه شد و فرياد كشيد

ناله مادر او بين هياهو گم شد
معجر خواهر او بين هياهو گم شد
دزد انگشتر او بين هياهو گم شد
به خدا دختر او بين هياهو گم شد

کلب العباس(ع) بازدید : 64 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

این همه راه دویدم ز پی دلدارم

به امیدی که در این دشت برادر دارم

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم

فکر همراهی با شمر دهد آزارم

اسبها پای خود از سینه ی او بردارید

من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم

خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند

من که از راهی بازار شدن بیزارم

یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد

با چه از روی زمین جسم تو را بردارم

به وداع من و تو خیره بود چشم رباب

خواندن از طرز نگاهش که منم دل دارم

کلب العباس(ع) بازدید : 38 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

 خاطرم نیست که از کِی به تو عاشق شده‌ام

به تو عاشق شده فارغ ز علایق شده‌ام

پسر و دختر در محضر عشق است ، عزیز

که شود خادم مولا ، چه غلام و چه کنیز

پدرم گفت که میلاد تو در یادِ من است

مژده دادند که نوزاد شما سینه‌زن است

خاطرم هست که دادند مرا آب حیات

باز شد کام من از تربت و از آب فرات

نه من از روز ولادت شده‌ام مرده‌ی تو

دلم از روز ازل بود گره ‌خورده ‌ی تو

خاطرم هست به گوشم چو اذان می‌گفتند

دین من حب شما بود ، از آن می‌گفتند

شیر مادر که به جانم غم تو ریخته بود

نمکی داشت که با اشک درآمیخته بود

شهد شیر و نمک اشک به جانم چو نشست

دلم از غصه ترک خورد ، شنیدم که شکست

مادرم بود کنیز و پدرم نوکر تو

خانه ‌زادم که شدم عبد علی‌ اصغر تو

خاطرم هست که یک بار محرم که رسید

مادرم پیرهن مشکی من را که برید

بخیه ‌زد به لباس من و نیشتر به دلش

سر سوزن به لباس من و خنجر به دلش

زیر لب گفت فدای تو شوم جان پسر

روی هر بخیه اثر بود ز اشک مادر

روی هر خانه نشانی ز محرم زده بود

به در خانه‌ی ما پرچم ماتم زده بود

مسجد و تکیه ، حسینیه ‌ی زیبا شده بود

کینه‌ها مرده ولی دوستی احیا شده بود

خاطرم هست گُل گریه به باغ جگرم

خاطرم هست کشیدم گِل ماتم به سرم

خاطرم هست دم و سینه و زنجیر و علم

چایی تازه‌ دم پیرزنی با قد خم

سینه ‌سُرخم که برای تو شدم سینه ‌سیاه

دولت عشق گرفتم ز تو با نیم‌ نگاه

خاطرم هست پدر رنگ تنم را چون دید

آفرین گفت و کبودی تنم را بوسید

گفت ای تشنه که از خون کفنت سرخ شده

سینه ‌ی برگ گُل سینه ‌زنت سرخ شده

لقمه‌ ی پاک پدر از نمک خوان تو بود

شیر مادر همه از چشمه‌ی احسان تو بود

من که با رزق تو از کودکی ‌ام پیر شدم

بی‌ سبب نیست که این‌ گونه نمک‌ گیر شدم

والدینم ز تو امید دعایی دارند

که غلامان تو هم شیر بَهایی دارند

سینه ‌زن‌ های همان دوره همه مَرد شدند

مبتلای تو و عشق تو و بی ‌درد شدند

طمع شَهد شهادت نفسی داد به ما

نفس گرم ولایت نفسی داد به ما

فِدیه شد هدیه ‌ی شیدایی مادرها مان

رَجَزِ بدرقه لالایی مادرهامان

که اگر سر بِنَهی در قدم روح ‌الله

شیر من باد حلالت ، پسرم بسم‌ الله

شیر مادر چه اثرها که ندارد ، دیدیم

رهبر ما چه پسرها که ندارد ، دیدیم

هرکه مانده ‌ست و مخالف به امامش باشد

هرچه خورده‌ست از این سفره حرامش باشد

دوش در عالم رؤیای غم‌انگیز ، مرا

بانویی گفت محرم شده ، برخیز بیا

گفت برخیز بیا دخترم آواره شده

بی حسینم همه اهل حرم آواره شده

کلب العباس(ع) بازدید : 63 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

 اول عشق تو «لَن» بود نمیدانستم

آخرش هم «ابَداً» بود نمیدانستم

نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است

همه جا صحبت من بود نمیدانستم

چشم من خیس شد ، عاشق شدنم هم لو رفت

گریه بر من قَدِغن بود نمیدانستم

بعد از این نام مرا نیز فراموش کنید

عشق ، بد نام شدن بود نمیدانستم

تا دم خیمه رسیدیم و ندیدیم تو را

دل ما اهل «قَرَن» بود نمیدانستم

از لب چشمه مرا تشنه برم گرداندند

تشنگی طالع من بود نمیدانستم

مرغ باغ ملکوتم به خدا حیف شدم

در دلم میل چمن بود نمیدانستم

شامل مرحمت فاطمه گشتم من اگر

علتش سینه زدن بود نمیدانستم

هر کجا نام حسین آمد، باران بارید ...

... مادرش مطمئناً بود نمیدانستم

دست و پا میزد و گفتند همه تشنه لب است

نیزه ای بین دهن بود نمیدانستم

فاطمه زنده از آن کوچه اگر برگشته

علتش کار حسن بود نمیدانستم

کلب العباس(ع) بازدید : 72 سه شنبه 24 بهمن 1391 نظرات (0)

مرا به جاده ی بی انتهایتان ببرید

به سمت روشنی نا کجایتان ببرید

کنار سفره اگر میلتان تمایل داشت

دو تکه سیب برای گدایتان ببرید

سوار بال قنوت فرشته می گردم

اگر که نام مرا در دعایتان ببرید

برای آنکه به توحید چشمتان برسم

مرا به سمت اذان صدایتان ببرید

مرا شبیه نسیم سحر در این شبها

به خاک بوسی پایین پایتان ببرید

و تا قیام قیامت ستارهه می ریزم

اگر مرا سحری کربلایتان ببرید

اگر چه قابلتان را ندارد این گریه

کمی برای همین زخمهایتان ببرید

شما که راهی شمشیرهای گودالید

نمیشود که سرم را به جایتان ببرید؟

مسافران سر نیزه های عاشورا

قسم به عشق مرا تا خدایتان ببرید

خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در هیات مکتب النبی شهرک اوج در مراسم دومین سالگرد تک پیر غلام دوران حاج علی کهن ترابی و هیات عاشقان قمر بنی هاشم

کلب العباس(ع) بازدید : 44 یکشنبه 08 بهمن 1391 نظرات (0)

ای آنکه بر لبها سرودی                  بایک نظر قلبم ربودی

کی میشود بینم به رویم                باب الحسینت را گشودی

ممنونتم آقا

              مدیونتم آقا

                              راهم بده راهم بده

                                                       مهمونتم آقا

                                  ارباب حسینم(4)

عرش الهی در لوایت               عالم اسیر خاک پایت

تو جای خود داری حسین جان     کعبه مرید کربلایت

با هروله آقا

             با زمزمه آقا

                           قسمت بکن سینه زنی

                                                         تو علقمه آقا

                                 ارباب حسینم(4)

کلب العباس(ع) بازدید : 77 شنبه 07 بهمن 1391 نظرات (1)

 

سبک زمینه

خدا داند که من گدای هر شبم        همیشه ذکر تو بود روی لبم(2)

تو شبای غریبی مهتاب من حسینه

همه عالم بدونن ارباب من حسینه(2)

                      حسین من بیاواین دل شکسته را بخر

                    حسین من مسافر جامانده را باخود ببر(4)

حسین ارباب همیشه ارباب منی      حسین ارباب همیشه سلطان غمی(2)

تو سر در دلم من،اسم تورو نوشتم

خدا می دونه که اسیر توست سرنوشتم(2)

                                      حسین من...(4)

آقا در کوی عشق تو دیوانه ام         آقا تو شمع و من به تو پروانه ام(2)

آقاجون من همیشه به عشق تو اسیرم

آرزومه آقاجون تو هیاتا بمیرم(2)

                                   حسین من...(4)

زمینه،خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در هیات هفتگی عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

کلب العباس(ع) بازدید : 42 پنجشنبه 05 بهمن 1391 نظرات (0)

شور

زمزمه ی هر شبم نوای یا کربلاست

دلم حسینیه روضه ی خونه ی خداست

فقط تو هیات خوشم زندگی یعنی همین

موقع سینه زنی بیا خدارو ببین

زندگیم فدات آقا           فدا بچه هات آقا

امام رضا قول داده        بیام کربلات آقا

                    کرببلا(4)

همه میدونن که من زندگیم این حضرته

یه عمریه تو نماز سرم روی تربته

تربت سلطان عشق دوای هر مشکله

چون که قدمگاهی از پای ابوفاضله

زندگیم فدات آقا              فدا بچه هات آقا

امام رضا قول داده           بیام کربلات آقا

                      کرببلا(4)

اسیر این پرچمم که تکیه گاه همه است

تا نوکر این درم جام تو دل فاطمه است

زنجیریه خونتم دلم زیر دینته

بهشت اون دنیا نیست بین الحرمینته

دلم با تو مانوسه             عاشق یه پابوسه

حواله ی کربلا                  دست شمس الشموسه

                    کرببلا(4)

 

کلب العباس(ع) بازدید : 3392 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

اتحادِ هزار سرنيزه

بدنش را چه نامرتب كرد

كمك بوريا و مردم دِه

پيكر ِ شاه را مرتب كرد

***

آن طرف در هياهويِ غارت

دختري زير دست و پا ميماند

اين طرف زير ِ تيغ، مظلومي

زير ِ لب "يا غياث" را ميخواند

***

بي هوا نيزه اي به پهلو خورد

نفسش رفت و برنگشت اي واي

جلويِ خواهرش چهل تا نعل

از تن ِ شاه ميگذشت اي واي

***

دختران آه ميكشند، آخر

آهِ اين كودكان اثر دارد

همه گويند جايِ بابا كاش

رويِ ما شمر چكمه بگذارد

***

اي كه شيب الخضيب افتادي

اي كه خَدُّالتَريب افتادي

خواهرت زودتر بميرد كاش

تا نبيند غريب افتادي

***

مادري در طواف قربانگاه

هِي "بُنَيَّ بُنَيَّ" ميگويد

تشنه اي زير ِ نيزه، گه مادر

گه "اُخَيَّ اليَّ" ميگويد

***

آنقدر تشنه بود لبهايش

دست آخر به شمر هم رو زد

نفسش را عجيب بند آورد

نيزه اي كه سنان به پهلو زد

***

شمر آماده يِ بريدن شد

خنجر اما نميبرد اي داد

عاقبت با دوازده ضربه

سر ِ شاه از تنش جدا افتاد

***

جايِ گريه حسين ميبيني؟

خون ز چشمانِ خواهرت جاريست

وقت مغرب رسيده از گودال

همه رفتند شمر ول كن نيست

***

يك طرف مادري حزين ميگفت:

"آنون اولسون" حسين و مي افتاد

يك طرف خواهري صدا ميزد:

"باجون اولسون" حسين و مي افتاد

کلب العباس(ع) بازدید : 38 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

 

شور

همیشه چشمای من                  ابری و بارونیه

تو خونه ی دل من                  بزم روضه خونیه

قلب من با هر تپش

می خونه مدد حسین

گفتم و بازم می گم

تا دم لحد حسین

                      اباعبدالله،حسین ثارالله(4)

عکسی از گنبد تو             روی دیوار خونه

تا میبینم دل من                می گیره باز بهونه

کربلاتو ندیدم

همیشه دل غمینم

با خودم میگم میشه

یه بار اونو ببینم

                   اباعبدالله،حسین ثارالله(4)

انتظار هر کسی              که برات سینه زنه

اینه که شما بگی             خوب یا بد مال منه

بهتر از کرببلا

جایی پیدا نمیشه

به خدا هیچ مادری

مثل زهرا نمیشه

             اباعبدالله،حسین ثارالله(4)

خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در هیات قمر بنی هاشم(ع)

کلب العباس(ع) بازدید : 49 دوشنبه 11 دی 1391 نظرات (0)

 

می خوای ببر میخوای نبر       کرببلاتو دوست دارم

هر چی میخوای سرم بیار        در و بلاتو دوست دارم

هر کی میخواد هر چی بگه

هیاتیه دیوونه ام

مجلس گریه ی حسین

شده حریم خونه ام

                      ثارالله یا اباعبدالله

خوب می دونم بدم ولی       ارباب حسین هلاکتم

منتظر نگاه تو                 منتظر جوابتم

جون میده ذکر یا حسین

مست می زمزمتم

بذار برات مشتی بگم

خاطر خواه علقمتم

                   ثارالله یا اباعبدالله

خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در هیات هفتگی 91

کلب العباس(ع) بازدید : 53 دوشنبه 11 دی 1391 نظرات (0)

 

دلمُ عشق تو لرزونده ارباب

در خونت منم درمونده ارباب

زير سايت نشستم باز دوباره

منم اون مهمون ناخونده ارباب

روضههات جنتالاعلي است

کرم و لطف تو درياست

بيرقت هر جا كه خورده

خونة اصلي ماهاست

ابي عبدالله، حسين

***

به كل صفحة قرآن خاتم

قسم بر فجر و بر ياسين و مريم

به همه روزاي دنيا نميدم

يه شب از شبهاي ماه محرم

محرم، دلها مجنونه

ديدهها، غرق بارونه

براي غربت زينب

خدا هم، روضه ميخونه

خوانده شده توسط بهمن مهدوی در محرم 91 شور

کلب العباس(ع) بازدید : 47 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

هنوزم يه عاشقي هست، حرم شما نرفته

ديگه روش نميشه جايي، بگه كربلا نرفته

قبولم كن به پا بوسي، بذار حرمتو ببينم

بذار برا يه بارم كه شده، بيام پایين پات بشينم

چشم دل من به گنبد طلاته

دست رقيه رو سر زائراته

حسين، و ا...

 

باز تو كوچه دم گرفته، نفساي خيس بارون

درد عشقو تو نگاهم، داره مينويسه بارون

نرفتم كربلا اما، بزرگ شده­ی روضههاتم

تو اوج روضهها محو زيارت دار الشفاتم

وقتي ميبينم علم و پرچمت رو

حس ميكنم باز، بوي محرمت رو

حسين، وا...

 

زير آسمون كسي نيست، خونه زاد تو نباشه

با همه، دنيا غريبه، هر كي ياد تو نباشه

دارم با گريه ميخونم، قسم به غم غربت تو

ميگه زهرا قبول باشه، به سينه زنِ هيأت تو

لحظه به لحظه دلم با اذن آقا

داره ميخونه يا ساقي العطشا

حسين، وا...

شور...خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 141 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

هنوزم يه عاشقي هست، حرم شما نرفته

ديگه روش نميشه جايي، بگه كربلا نرفته

قبولم كن به پا بوسي، بذار حرمتو ببينم

بذار برا يه بارم كه شده، بيام پایين پات بشينم

چشم دل من به گنبد طلاته

دست رقيه رو سر زائراته

حسين، و ا...

 

باز تو كوچه دم گرفته، نفساي خيس بارون

درد عشقو تو نگاهم، داره مينويسه بارون

نرفتم كربلا اما، بزرگ شده­ی روضههاتم

تو اوج روضهها محو زيارت دار الشفاتم

وقتي ميبينم علم و پرچمت رو

حس ميكنم باز، بوي محرمت رو

حسين، وا...

 

زير آسمون كسي نيست، خونه زاد تو نباشه

با همه، دنيا غريبه، هر كي ياد تو نباشه

دارم با گريه ميخونم، قسم به غم غربت تو

ميگه زهرا قبول باشه، به سينه زنِ هيأت تو

لحظه به لحظه دلم با اذن آقا

داره ميخونه يا ساقي العطشا

حسين، وا...

شور...خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 48
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 78
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 78
  • بازدید ماه : 312
  • بازدید سال : 7,812
  • بازدید کلی : 39,268
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی