loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 50 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

محفل پر فیض روضه

به نفس:

برادر بهمن مهدوی

و دیگر ذاکرین اهل بیت

زمان:پنجشنبه ۲۸ شهریور ساعت ۲۱:۳۰

مکان:کرج-خ چالوس-کچه ایران پیما-منزل برادر رشیدی

هاشمیون کرج

هیات جوانان عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

کلب العباس(ع) بازدید : 68 یکشنبه 02 تیر 1392 نظرات (0)

باز هم جشن نيمه ي شعبان

بيتها رخت نو به تن دارند

قلم من به زحمت افتاده

واژه ها شوق پر زدن دارند

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

السلام عليك يا خورشيد

چله ي انتظار سر آمد

از سر خمره نور مي جوشيد

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

همه ي شهرمان چراغانيست

عطر عود و گلاب مي آيد

چقدر حيف شد كه آقا نيست

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

ما به دنيا عجيب دل بستيم

لااقل به بهانه ي اين جشن

دو سه روزي به يادتان هستيم

***

سامرايي ؟ مدينه اي ؟ نجفي ؟

پسر فاطمه كجا هستي؟

همه از تو سراغ مي گيرند

نكند باز كربلا هستي!؟

***

خوب شد ، نيستي نمي بيني

كاسه هاي نداري ما را

فقر و فحشا ، فساد ، بيكاري

دختران فراري ما را

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

كه حيا از نگاه دنيا رفت

رزق و روزي خانه ها كم شد

قيمت نفت هر چه بالا رفت

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

رهبر ما شكسته تر شده است

أين عمار» روي لب دارد»

باز هم طلحه فتنه گر شده است

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

زير اين دردها مچاله شديم

كارد ديگر به استخوان خورده

دست بر دامن سه ساله شديم

***

حق مان است اين همه محنت

يادمان رفت صاحبي داريم

يادمان رفت منتظر باشيم

بين مان يار غائبي داريم

***

دلتان را به درد آورديم

دلمان سوي دام شيطان رفت

خشك شد گندم مزارع ري

بركت از نان سفره هامان رفت

***

دل ما گير چشمهاي تو نيست

گرم بازي آب و نان شده است

همه خواب تو را كه مي بينند !!!

خيمه ي سبزتان دكان شده است

***

عاشق حجت خدا هستي ! ؟

ياعلي ! ترك معصيت اول

باقي دردها و مشگل ها

مي شود با نگاه آقا حل

***

 به كلافي كه يوسفت ندهند

هر چه اندوختي بيا رو كن

عوض كوچه،خانه ي دل را

صبح هر جمعه آب و جارو كن


کلب العباس(ع) بازدید : 61 دوشنبه 20 خرداد 1392 نظرات (0)

خواستم تا که بیایم سر بازار، نشد

تا مرا هم بنویسند خریدار، نشد

 خواستم تا که به پابوسی یوسف برسم

مثل هر خواسته ی قبل هم این بار نشد

 در میان صف زوّار تو سرگردانم

آه آه نوبت این عبد گنهکار نشد؟!

 عاشقان یک به یک از روی تو گل می چینند

ولی افسوس که روزی من این کار نشد

 همه ی ترس من این است بگویند آخر :

بخت با منتظر سوخته دل یار نشد

 اگر از بخت بدم زیر لحد خوابیدم

و اگرقسمت من نوکری یار نشد ...

 ... بنویسید روی سنگ مزارم: «ناکام»

بنویسید که او زائر دلدار نشد

 علّتش چیست؟ چرا از تو جدا افتادم؟

علّتش چیست؟ چرا فرصت دیدار نشد

 نفس امّاره و شیطان و گناه و غفلت

علّت این هاست اگر یار پدیدار نشد

 گفته بودی که به دنبال معاصی نروم

گوش من هیچ به این حرف بدهکار نشد

 سر اعمال به هم ریخته ام گریانم

هر چه کردم نشوم مایه ی آزار، نشد!

 تا به کی شاهد این بزم جسارت باشیم؟!

تا به کی صبر؟ چرا لحظه ی پیکار نشد؟

 قبر حجر بن عدی در دل عشّاق علی است

به خداوند اگر دشمن او خوار نشد!

 مانده ام از چه به هنگام جسارت کردن

سقف و دیوار حرم بر سرش آوار نشد

 حکمتی داشته که مادرتان بی قبر است

خوب شد خون به دل حیدر کرار نشد

کلب العباس(ع) بازدید : 38 پنجشنبه 16 خرداد 1392 نظرات (0)

لب نگار که باشد رطب حرام بود

زمان واجبمان مستحب حرام بود

فقیه نیستم اما به تجربه دیدم

بدون عشق مناجات شب حرام بود



کلب العباس(ع) بازدید : 57 پنجشنبه 16 خرداد 1392 نظرات (0)

در کار ِ عشق دوری و هجران به ما رسید

یوسف که رفت غُصّه ي کنعان به ما رسید

ما سال ها پای وصالت گریستیم

یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید

با زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بده

شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید

باید کویر میشدم و خشک میشدم

کردی دعا و این همه باران به ما رسید

یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار

دور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسید

از ما همیشه دردسر ما به تو رسید

از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید

دل های ما کنار ِ شما آبرو گرفت

آقا  چقدر از کرَمَت نان به ما رسید

ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی

لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید

خوب است وقت روضه تو مارا خبر کنی

شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید

یکبار هم از نیابت ما کربلا برو

توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید

کار ِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود

حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید

کلب العباس(ع) بازدید : 41 پنجشنبه 16 خرداد 1392 نظرات (0)

ای گل سر سبد طایفه آقاها

ای بزرگ همه بی مثل و همتاها

هرکسی دید تو را مست شده و خانه خراب

تشنه دیدن تو میکده ها صهباها

نمک روی تو دیوانه کند مجنون را

کشته و مرده رویت همه لیلاها

پیش اعجاز دو چشمان سیاهت آقا

شده بی رنگ حنای همه عیساها

هر که امروز گرفتار نگاهت گردید

نکند وحشتی از بی کسی فرداها

شعبه عرش شده از قدم تو دنیا

هر کجا حرف شود از تو بهشت است آنجا

با تو شد روز تر از روز شب غربت ما

شده نایود غم بی کسی و غربت ما

مثل هر کس که کسی هست میان عالم

شد گدایی درِ خانه تو عادت ما

ما نبودیم اگر که تو نبودی آقا

هست زیر سر تو آمدن و خلقت ما

سنگ خوردی تو که ما خدعه شیطان نخوریم

خون دل خوردن تو گشت همه ثروت ما

گوشه کوچکی از چشمه لطفت این است

نوکری تو و اولاد تو شد قسمت ما

ما مسلمان شده دختر و داماد توایم

نسل در نسل همه آدم اولاد توایم

عقل و هوش همه ی خلق شده حیرانت

به فدای تو و توحید تو و عرفانت

آن قدر عاشق تو هست خدایت آقا

که به قرآن خودش خورد قسم بر جانت

دم به دم مکتب تو حرف جدیدی دارد

همه علم خلاصه شده در قرآنت

مرده را گوشه نگاه تو مسیحا سازد

کرده دیوانه مرا معجزه چشمانت

دشمنت هم ز تو جز رحمت و ایثار ندید

خوش به حال دل آن کس که شد از یارانت

در سماوات و زمین و ملک و جن و بشر

ما ندیدیم کسی را ز شما خاکی تر

تو همه دلخوشی روز و شب دنیایی

همه هستند غلام و تو فقط آقایی

پرچم هیچ کس اندازه تو بالا نیست

محشری بی مثلی معجزه ای غوغایی

کار ما هست فقط عشق به تو ورزیدن

کار تو هست فقط دلبری و لیلایی

چه مقامی به تو داده است خدایت آقا

دلخوشی علی و زندگی زهرایی

چه قدر عشق میان تو و زهرایت بود

تو شدی فاطمی و فاطمه شد بابایی

رفتی و قامت زهرای جوان تو خمید

نود و پنج شب از درد به خود می پیچید

کلب العباس(ع) بازدید : 65 چهارشنبه 15 خرداد 1392 نظرات (0)

دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت

از بال من شکسته ترین آفرید و رفت

خون گلوی زیر فشارم که تازه بود

با یک اشاره روی لباسم چکید و رفت

بد کاره ای به خاک مناجات سر گذاشت
وقتی صدای بندگی ام را شنید و رفت

راضی نشد به بالش سختی که داشتم

زنجیرهای زیر سرم را کشید و رفت

شاید مرا ندیده در آن ظلمتی که بود

با پا به روی جسم ضعیفم دوید و رفت

روزم لگد نخورده به آخر نمی رسید

با درد بود اگر شب و روزم رسید و رفت

دیروز صبح با نوک شلاق پا شدم

پلکم به زخم رو زد و در خون طپید و رفت

از چند جا ضریح تنم متصل نبود

پهلوی هم مرا وسط تخته چید و رفت

تابوت از شکستگی ام کار می گرفت

گاهی سرم به گوشه ی دیوار می گرفت

علی اکبر لطیفیان

کلب العباس(ع) بازدید : 44 جمعه 10 خرداد 1392 نظرات (0)

درست لحظه ی آخر در این محل افتاد

و قطره قطره ی اهلا من العسل افتاد

میان عرصه ی میدان عجیب غوغا شد

مفاصل تن قاسم یکی یکی وا شد

چقدر خون چکد از ریش ریش پیروهنت

شکست گوشه ی ابرو...شکسته شد دهنت

خمیدگی تنت کار نیزه ی خصم است

اگر چه درد کمر بین ما دگر رسم است

و ناگهان ز قفا تیغ آهنین خوردی

ز نصفه های کمر خم شدی...زمین خوردی

ز تارهای گلویت مرا صدا زده ای

چقدر در وسط صحنه دست و پا زده ای

بگو بگو گه عزیزم تـنت گسسته چرا

درون حنجره ات استخوان شکسته چرا؟

چرا تمام تـنت را چنین بهم زده ای

مگر محله ی قصاب ها قدم زده ای؟

چقدر میوه ی سبزم...رسیده ای قاسم

گمان کنم که کمی قد کشیده ای قاسم

عدو تمام تو را بند بند کرده گلم

و نعل اسب تو را قد بلند کرده گلم

کلب العباس(ع) بازدید : 41 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

شك و تريديشان يقيني بود
آسمانهايشان زميني بود
همه دنبال وعده گندم
شهر مشغول خوشه چيني بود
كوچه ها خالي از وفای به تو !
خانه ها گرم شب نشيني بود
خودشان را نشان نمي دادند
پشت هر سايه اي كميني بود
دست غفلت هميشه در دست
زندگي هاي اينچنيني بود
همه فتوا به خويش مي دادند
هر كسي مجتهد به ديني بود
نامه ام رانوشته ام اما كاش
يك نفر مرد، يك اميني بود...
صبح تا شب تو را دعا كردم
تا نيايي خدا خدا كردم 
خوب در حق تو وفا كردند !
كه مرا اينچنين رها كردند
شب شد و مثل يك غريبه مرا
از سر خويش زود وا كردند
و نخوانده؛ نماز مغرب را
در نماز عشا قضا كردند
پشت ديوار مسجد كوفه
پشت ابليس اقتدا كردند
آه؛ مولا تو ديده اي حتماً
با من آن شب چگونه تا كردند
در هر خانه اي كه رفتم آه
در غربت به روم وا كردند
دست من آب هم نمي دادند
كوفه را مثل كربلا كردند
خواب ديدم كه در مناي توام
اولين ذبح كربلاي توام
خواب ديدم كه كوفه جان مي داد
نامه ام را به اين و آن مي داد
گريه گريه بهانه ام آن شب  
پشت دروازه را نشان مي داد
نيزه اي چرخ مي زد و در شهر
سر خورشيد را تكان مي داد
دست هاي  ترحم كوفه
به اسيران لباس و نان مي داد 
صورتی هي بنفشه مي چید و 
دسته دسته به آسمان مي داد
اگر از هر كسي كه مي ترسيد
سر عباس را نشان مي داد
يك نفر با تمام سنگ دلي
سنگ در دست ديگران مي داد
دل آئينه ها ترك برداشت
سنگ می خورد، هر كسي پر داشت
يك نفر گفت: تيغ بُرّان است
دیگری گفت: مرد ميدان است
يك نفر گفت: گرد و خاك هواست
دیگری گفت: باد و طوفان است
يك نفر گفت: روبرو نشويد!!!
شير سرخ بَرو بيابان است
يك نفر گفت: اين دلش درياست
پيك دريا ، سفير مرجان است
يك نفر گفت: قيمتش چند است؟!
ديگري گفت: قيمتش جان است
يك نفر گفت: آتشش بزنيد!!!
ديگري گفت: او گلستان است
يك نفر گفت: درد آينه چيست؟
ديگري گفت: سنگ باران است  
يك نفر گفت: جشن مي گيريم
بكشيدش كه عيد قربان است
يك نفر گفت: يك كفن ببريد
هرچه باشد ولي مسلمان است
باسم رب الحسين رب شهيد
خون مسلم به پاي يار چيكد

حاج رحمان نوارنی

کلب العباس(ع) بازدید : 35 چهارشنبه 08 خرداد 1392 نظرات (0)

انگار بنا نیست سری داشته باشی

سر داشته باشی ، جگری داشته باشی

انگار بنا نیست که از میوه ي باغت

اندازه کافی ثمری داشته باشی

انگار بنا نیست که ای پیر محاسن

این آخر عمری پسری داشته باشی

ای باد به زلف علیِّ اکبر ِ لیلا

مدیون حسینی نظری داشته باشی

میمیرم اگر بیش از این ناز بریزی

بگذار که چندی پدری داشته باشی

تو از همه ي آينه ها پيش تريني

تكثير شدي بيشتري داشته باشي

رفتی و نگفتی پدرت چشم به راه است

از من تو نباید خبری داشته باشی؟

بی یار اگر آمده ام پیش تو گفتم

شاید بدن مختصری داشته باشی

چه خوب به هم نیزه تو را دوخت و نگذاشت

تا پیکر پاشیده تری داشته باشی

با نیم عبا بردن این جسم بعید است

باید که عبای دگری داشته باشی

کلب العباس(ع) بازدید : 66 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

این همه راه دویدم ز پی دلدارم

به امیدی که در این دشت برادر دارم

تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم

فکر همراهی با شمر دهد آزارم

اسبها پای خود از سینه ی او بردارید

من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم

خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند

من که از راهی بازار شدن بیزارم

یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد

با چه از روی زمین جسم تو را بردارم

به وداع من و تو خیره بود چشم رباب

خواندن از طرز نگاهش که منم دل دارم

کلب العباس(ع) بازدید : 58 سه شنبه 20 فروردین 1392 نظرات (1)

بي تب و تابِ خسته حالي بود

سخت گيرِ شكسته بالي بود

چادرش بينِ كوچه پا خور شد

بسكه از غم، قَدش هلالي بود

مسجد و منبرِ رسول الله

جايِ بابا چقدر خالي بود

از دل آهي كشيد با گريه

خطبه هايش همه سؤالي بود
نفسش بارِ لخته­ي خون داشت

سوزِ آهش در آن حوالي بود

خطبه اش جاودانه بر مي گشت

با قَباله به خانه بر مي گشت

آه ظلمِ سقيفه بي حدّ شد

راه كوچه به آينه سدّ شد

همه­ي نور و چنگِ تاريكي

اتفاقي كه بابِ خواهد شد

ضربِ دستِ چپش زبانزد بود

زدنِ سيلي اش زبانزد شد

هر قَدَر روي پا پريدم باز

دستِ سنگينش از سرم ردّ شد

بعد از آن راهِ خانه تا مسجد

طول يك خطِ سُرخِ ممتد شد

آنقدر به غرورِ من بر خورد

حسنش كاش از غمش مي مُرد

چه بگويم كه زار و مضطر گشت

قد كمان بود و قد كمان تر گشت

در مسيرِ عبورِ عابرها

ريخت نيلوفري كه پرپر گشت

فَرَفَسَها بِرِجله، اي واي

آنقدر دور خويش مادر گشت

پاره هاي قَباله اش را ريخت

آنكه تنديسِ بغضِ حيدرگشت

هر قدم چشمِ او سياهي رفت

وسطِ كوچه موقعِ برگشت

زخم هايش دوباره سر وا كرد

مرگِ خود از خدا تمنا كرد

کلب العباس(ع) بازدید : 45 یکشنبه 18 فروردین 1392 نظرات (0)

هر چند بر وفاي دل فضه شك نداشت
بانوي خانه بود و نياز كمك نداشت
نان پخته بود تا كه نگويند فاطمه
دستش براي مردم دنيا نمك نداشت
پيش تنور صورت او سرخ تر كه شد
ديگر كسي به داغ گل سرخ شك نداشت
خم شد كه نان را بزند بر دل تنور
بغضش شكست ؛ صورت گلها كه چك نداشت
دستش به گريه رفت كه نان را درآورد
كاش استخوان بازوي خانم ترك نداشت
ناني براي سائل فرداي خويش پخت
با اينكه گندمي به حساب فدك نداشت

                                                                                  حاج رحمان نوازنی

کلب العباس(ع) بازدید : 67 یکشنبه 04 فروردین 1392 نظرات (0)

آسمان سخت گرفت و پرِ پروانه شکست

عرش حق خورد زمین حُرمت ریحانه شکست

مو پریشانیِ زینب که به سامان نرسد

بود دستی که به موی سر او شانه شکست

مردم کوفه نبردند ز غیرت بویی

آشنا بود به کوچه ، دل بیگانه شکست

بین دیوار و درِ خانه چو مادر را دید

بغض پنهان شده ی کودک دُردانه شکست

پشت در بود گل و با لگدی آن گلچین

تا توان داشت به در زد که درِ خانه شکست

ضربه ی خصم یکی بود ولی طوری زد

گوشوار از دو طرف ریخت غریبانه شکست

بین آن کوچه چه رخ داد ندیدیم اما ؟

زیر سنگینی آن غم قد مردانه شکست

پشت در قد تو و قد سه ساله زهرا . . .

در کنار سر باباش به ویرانه شکست

کلب العباس(ع) بازدید : 34 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

این نیزها که روی تنت قد کشیده اند

انگار تیغ روی محمد کشیده اند

تا اینکه خوب خوب جدایت کنند آه

هر گوشه هر طرف که نباید کشیده اند

بالای زین بمان که وگرنه به رسم کفر

اینها اگر سوار بیفتد... کشیده اند

"فزت و رب کرب و بلا " را بخوان که باز

این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند

حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون

تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند

حالا فرشته های خدا هم قلم به دست

بر تکه تکه های توگنبد کشیده اند

از پا نشستم از غم و پائین پای من

تنها برای توست که مرقد کشید ه اند

کلب العباس(ع) بازدید : 51 دوشنبه 11 دی 1391 نظرات (0)

 

می خوای ببر میخوای نبر       کرببلاتو دوست دارم

هر چی میخوای سرم بیار        در و بلاتو دوست دارم

هر کی میخواد هر چی بگه

هیاتیه دیوونه ام

مجلس گریه ی حسین

شده حریم خونه ام

                      ثارالله یا اباعبدالله

خوب می دونم بدم ولی       ارباب حسین هلاکتم

منتظر نگاه تو                 منتظر جوابتم

جون میده ذکر یا حسین

مست می زمزمتم

بذار برات مشتی بگم

خاطر خواه علقمتم

                   ثارالله یا اباعبدالله

خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی در هیات هفتگی 91

کلب العباس(ع) بازدید : 50 جمعه 08 دی 1391 نظرات (0)

 

هنوزم يه عاشقي هست، حرم شما نرفته

ديگه روش نميشه جايي، بگه كربلا نرفته

قبولم كن به پا بوسي، بذار حرمتو ببينم

بذار برا يه بارم كه شده، بيام پایين پات بشينم

چشم دل من به گنبد طلاته

دست رقيه رو سر زائراته

حسين، و ا...

 

باز تو كوچه دم گرفته، نفساي خيس بارون

درد عشقو تو نگاهم، داره مينويسه بارون

نرفتم كربلا اما، بزرگ شده­ی روضههاتم

تو اوج روضهها محو زيارت دار الشفاتم

وقتي ميبينم علم و پرچمت رو

حس ميكنم باز، بوي محرمت رو

حسين، وا...

 

زير آسمون كسي نيست، خونه زاد تو نباشه

با همه، دنيا غريبه، هر كي ياد تو نباشه

دارم با گريه ميخونم، قسم به غم غربت تو

ميگه زهرا قبول باشه، به سينه زنِ هيأت تو

لحظه به لحظه دلم با اذن آقا

داره ميخونه يا ساقي العطشا

حسين، وا...

شور...خوانده شده توسط برادر بهمن مهدوی

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 307
  • باردید دیروز : 78
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 790
  • بازدید ماه : 1,638
  • بازدید سال : 9,138
  • بازدید کلی : 40,594
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی