آقاسلام ، سوز و نوایی به ما بده
هر صبح و شام ، حال بکائی به ما بده
دلتنگ دیدن تو شدیم ، ایها العزیز
آغوش خویش بازکن و جایی به ما بده
آقاسلام ، سوز و نوایی به ما بده
هر صبح و شام ، حال بکائی به ما بده
دلتنگ دیدن تو شدیم ، ایها العزیز
آغوش خویش بازکن و جایی به ما بده
ماه رجب زنیمه گذشت و نیامدی
لطفی کن و بیا و صفایی به ما بده
این دیده ای که غیر تو هر چه دیده است
از ما بگیر و چشم خدایی به ما بده
تا کی اسیر لذت نفسانیت شدم
بشکن حصار و برگ رهایی به ما بده
زنگار معصیت دل ما را سیاه کرد
آیینه را بگیر و جلایی به ما بده
روی سیه به ما نمی آید ، نگاه کن
این جلوه را بگیر و نمایی به ما بده
در این زمان که هر که به دنبال زندگیست
توفیق نوکری و گدایی به ما بده
این موج فتنه ، عاقبتش سر شکستگی است
ای ساحل نجات ، بقایی به ما بده
درماه باسعادت مولایمان ، علی
سهمیه ی امام رضایی به ما بده
آقا ، به حق نافله ی عمه جانتان
حال و هوای کربلایی به ما بده
الشمر جالسٌ سر او را برید و رفت
ای وای ای وای های مادر او را شنید و رفت