loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 58 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (1)

دوطفلان زینب سلام الله علیها

 

دو قطعه ابر که فصل نگاهشان باران

دو چشمه عاشق رفتن، دو رود سرگردان

 

دو تا نسیم بهشتی پر از لطافت عرش

که می وزند در اطراف عرش الرحمان

 

دوتا درخت بهشتی دوشاخه ی زیتون

دو گل اگر که ببویی بنفشه و ریحان

 

دوتا فرشته که هرکس اگر ببیندشان

به شک بیفتد از اینکه خداست یا انسان

 

دوسبز پوش بهاری دویا کریم خدا

دومجتبای مدینه دو سفره ی احسان

 

دو ابروان کمانی در آسمان خدا

که اخم و شادیشان یا عذاب یا غفران

 

دو آسمان بلا که اگر اراده کنند

به یک نگاه کنند کوفه را ویران

 

دوکوه سرخ احد در مدینه ی زینب

دو ایستاده ترینی که نامشان ایمان

 

دوتا مسافر راهی به گر یه ی یعقوب

دوتا عزیز مدینه دو یوسف کنعان

 

دوتا مسیح پسرهای مریم زهرا

دوتا عصا به دو دستان زینب عمران

 

دوتا صدف که اگر واکنند لب گویند

دو دُر زینبی اند و دو لولو مرجان

 

دوتا عقاب حنایی دوتا پرنده ترین

که می کنند در اطراف خیمه ها طیران

 

دوتا علی به دو ذوالفقار می جنگند

یکی به نام علی و یکی امام زمان

 

دو بچه شیر حجازی به غرش عباس

دوتا یلی که می آیند در دل میدان

 

یکی نگاه به یثرب نمود ونعره کشید

که آی قوم سقیفه قبیله ی شیطان !

 

دو دست بسته ی حیدر دوباره باز شده

به انتقام دو سیلی که خورده مادرمان

 

اگر که مرد نبردید پیش ما آیید

چهل مبارز و یک زن کجاست غیرتتان

 

هنوز در وسط کوچه مادر افتاده

هنوز فضه به دیوار تکیه اش داده

 

دوباره باد وزید و مدینه پیدا شد

دوباره زینب ما در مدینه زهرا شد

 

نوادگان علی در مدینه غریدند

و گرد خاک عجیبی دوباره بر پا شد

 

مغیره را که به سیلی زدند- داد زدند

که حال نوبت آن مرد بی سرو پا شد

 

دوتا علی به دو شمشیر نصفه اش کردند

که پشت کفر به دست دو تا علی تا شد

 

دوباره خیمه ی زینب به هلهله آمد

و باز شهر مدینه تبسمش وا شد

 

دوباره باد وزید و به کربلا برگشت

زمان دوباره گذشت و به ابتدا برگشت

 

به عطر زینبی شان آسمان معطر شد

که وقت پر زدن این دوتا کبوتر شد

 

دوباره باد سیاهی به کربلا پیچید

و طفل زینب اسیر تمام لشکر شد

 

در ابتدا دو علی را زهم جدا کردند

که چشم کوفه از این پست فطرتی تر شد

 

به سنگ و تیر و کمان و به نیزه و شمشیر

خبر دهید گل زینب آه پرپر شد

 

یکی برای تسلای خاطر مادر

به قتلگاه نشست و ذبیح مادر شد

 

یکی شبیه به قاسم قدش کشیده شد و

یکی به ضربه ی شمشیر مثل اکبر شد

 

یکی کنار برادر خمید  مثل حسین

و داغدار تن بی سر برادر شد

 

یکی به مادر خود گفت خوب شد حالا

که پیش فاطمه شرمندگیت کمتر شد

کلب العباس(ع) بازدید : 45 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

 

چگونه تو خوش قد وبالا شدی

به یک لحظه اینقدر زیبا شدی

 

مکش اینقدر پا به روی زمین

مکش پا که هم قد طوبا شدی

 

تو نیمت حسن بود و نیمت حسین

چرا اینقدر شکل زهرا شدی

 

چنان از سر اسب انداختند

که از نصفه های کمر تا شدی

 

چنان پيچ خوردي در این تیغ ها

گل پيچك آسمانها شدي

 

ملائک گلاب تو را می برند

گلاب غم انگیز دنیا شدی

 

دل ماه خیمه برایت گرفت

صدایم نکن که صدایت گرفت

 

چرا دستهایت کشیده شدند

گمانم که دیشب دعایت گرفت

 

چه دشنام هایی به تو داده اند

که اینگونه حال و هوایت گرفت

 

کمی صبر کن تا بیاید پدر

که گویا دل مجتبایت گرفت

 

سرت را به سینه گذارم که تو

ببینی دل کربلایت گرفت

کلب العباس(ع) بازدید : 46 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

 

این اسبها از این بدنم  پا نمی کشند

جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند

 

تا که گلاب ناب مرا در نیاورند

از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند

 

این نیزه ها که در جگرم پا گذاشتند

چون داد می زنم حسنم پا نمی کشند

 

می خواستم دوباره صدایت کنم ولی

یک لحظه هم از این دهنم پا نمی کشند

 

موی مرا به دست گرفتند و می کشند

اما زدست و پا و تنم پا نمی کشند

کلب العباس(ع) بازدید : 51 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

یک پر، دو پر ، نه ! سهم تو تیرسه پر شده

سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده

 

تیری که از سه جای گلویش دریده است

بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده

 

لشگر نگفت : حرمله پیش پدر نزن!!

شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده

 

آنقدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد

که تازه بُهت باور من باخبر شده

 

دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند

از بسکه رشته رشته و زیر و زبَر شده

 

حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی ؟!

با کودکی که ذبح عظیم پدر شده !

کلب العباس(ع) بازدید : 33 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

این نیزها که روی تنت قد کشیده اند

انگار تیغ روی محمد کشیده اند

تا اینکه خوب خوب جدایت کنند آه

هر گوشه هر طرف که نباید کشیده اند

بالای زین بمان که وگرنه به رسم کفر

اینها اگر سوار بیفتد... کشیده اند

"فزت و رب کرب و بلا " را بخوان که باز

این ابن ملجمان همگی قد کشیده اند

حتماً نماز شکر ادا کرده اند چون

تکبیرهای ممتد و بی حد کشیده اند

حالا فرشته های خدا هم قلم به دست

بر تکه تکه های توگنبد کشیده اند

از پا نشستم از غم و پائین پای من

تنها برای توست که مرقد کشید ه اند

کلب العباس(ع) بازدید : 43 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

حالا زمین کربلا چشمان تر دارد

حالا پس از این خیمه های دربه در دارد

 

دستان او را از سر زینب بُریدند

حالا بگو که خیمه آیا بال و پر دارد؟

 

عباس را از علقمه آقا نیاورده

آوردنش تا خیمه گویا دردسر دارد

 

حتی زجسم  إرباً إربای علی اکبر

جسمی زهم پاشیده و آشفته تر دارد

 

در پیش چشمان حسین ای قوم نگذارید

هر نیزه ای یک تکه از عباس بردارد

 

دارد لباسش را به غارت می برد این قوم

حالا دگر ام البنین حالی دگر دارد...

کلب العباس(ع) بازدید : 49 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)

همینکه سمت نگاهش به قتلگاه افتاد

 

دلش شکست و دوباره به آه آه افتاد

 

دوباره زلزله ای بین بارگاه افتاد

 

اگر غلط نکنم کوه صبر راه افتاد

 

 

 

ولی چه کوه عجیبی چقدر خم شده است

 

چقدر دور و برش رشته کوه کم شده است

 

 

 

بلند شد؛به زمین خورد و گفت یادت هست

 

چگونه قامت رعنای خواهر تو شکست

 

مرا به خاک زد و روی سینه تو نشست

 

تو را به نیزه کشید و مرا به محمل بست

 

 

 

عصای پیری خواهر! قدم خمیده شده

 

شبیه قامت مادر! قدم خمیده شده

 

 

 

توای مسافر نیزه ! چه خوش سفر بودی

 

جلوی محمل ما مثل یک سپر بودی

 

اگر چه بر سر نی یا که طشت زر بودی

 

در این سفر همه جا منشاء اثر بودی

 

 

 

سرت به جای سرما چه سنگ ها می خورد

 

چقدر جای حرم سنگ بی هوا می خورد

 

 

 

مرا پس از تو به  بازار شام ها بردند

 

چقدر در وسط ازدحام ها بردند

 

برای سنگ زدن زیر بام ها بردند

 

 مرا به مجلس لقمه حرام ها بردند

 

 

 

شراب خورد و تو را ازخجالت آبت کرد

 

حرام زاده تو را خارجی خطابت کرد

 

 

 

حرام ها! حرمت را عذاب می کردند

 

برای بردن سرها شتاب می کردند

 

 و خنده بر دل زار رباب می کردند

 

به پیش تشنه لبان آب آب می کردند

 

 

 

به تشنگان پر احساس وای خندیدند

 

به مشک پاره عباس وای خندیدند

 

 

 

امام دوم این کربلا امامت کرد

 

که قافله زسفر آمد و اقامت کرد

 

اگر چه بر سر ناقه ولی قیامت کرد

 

چقدر جان به فدای تو و خیامت کرد

 

 

 

امام ناقه نشینم! اسیریم را دید

 

و لحظه لحظه ی احساس پیریم را دید

 

 

 

امام ناقه نشینم اسیر تر شده بود 

 

در این سفرزمنم  پیرتر شده بود

 

لبش هم از لب خشکم کویرتر شده بود

 

ولی به شام کمی سر به زیرتر شده بود

 

 

 

همینکه راس تو دراین مسیر می افتاد

 

سرش شبیه شما سر به زیر می افتاد

 

 

 

ببین که وعده نمودم چه زود برگشتم

 

ببین که سوختم و مثل عود برگشتم

 

از آتش دل خیمه چو دود برگشتم

 

سپید بودم و حالا کبود برگشتم

 

 

 

کبودی تنم از زخم تو فزون تر نیست

 

کبودیم که به اندازه های مادر نیست

 

 

 

در آن غروب که راس ستاره را بردند

 

به خیمه ها چقدر گوشواره را بردند

 

و چادری که شده پاره پاره را بردند

 

و پشت خیمه سر شیرخواره را بردند

 

 

 

اگر چه با سر این طفل همسفر شده ایم

 

هزار مرتبه مردیم و زنده تر شده ایم

کلب العباس(ع) بازدید : 42 یکشنبه 24 دی 1391 نظرات (0)


شهادت امام حسن (ع)


 

صبح روزي كه عزم سفر از دل و دين مردم داشت خبر داشت

 

از دل زهر پر كينه اي كه تشنه بود و لبي شعله ور داشت


 

او نه اينكه غريب است يا كه آسمان است و لشگر ندارد

 

بال خود را اگر باز مي كرد لشگري از ملك زير پر داشت


 

راه مي رفت و خيل ملائك خاك از پاي او مي گرفتند

 

خاك سرخ و كبودي كه مثل  تربت كربلايش اثر داشت


 

در حياط غريبش نشست و چشم در چشم اين مردم انداخت

 

مثل خورشيد در كنج خانه غصه هايي شبيه پدر داشت


 

رفت بالاي منبركه مردم ياد پيغمبر خود بيفتند

 

كه حسن از من است و من از او كه رسول خدا هم پسر داشت


 

آي مردم كسي هست اينجا ، ناسزا از دهانش بيفتد

 

لااقل كاش اين ناسزاها شرمي از پاره هاي جگر داشت


 

راه افتاد اما به ناگاه  بازهم بين كوچه زمين خورد

 

آه مادر در آن روز اي كاش طفل تو تيغ و تير و سپر داشت


 

آه مادر در آن روز اي كاش پشت در در كنار تو بودم

 

ديده بودم  گل سرخت آنجا غنچه اي بين ديوار و در داشت


 

زهر هم طاقتش  را ندارد ، زود باشيد طشتي بياريد

 

زود باشيد ، اين زهركينه از دلش هي جگر كند و برداشت


 

كربلايي به پا شد بيائيد خواهرش طشت و خون ديده اينجا

 

كند بال و پرش را بگيريد ، واي زينب چه شوري به سر داشت  ....


 

بايد از اين مدينه سفر كرد كربلا رفت و خاكي به سر كرد

 

کربلایی که یک طشت بود و خواهری كه به يك سر نظر داشت

 

حاج رحمان نوازنی

کلب العباس(ع) بازدید : 43 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

یا حسن بن علی...

زمینه به مناسبت 28 صفر

پر پروازم شکسته و

نمیتونم پر بگیرم

دارم از غصه میمیرم

تو جوونی مثل پیرم

واویلا(2)

واویلا...دنیا با من نامهربون شد

واویلا...بهار عمر من خزون شد

واویلا...بچه بودم قدم کمون شد

ظرف غرور من     در کوچه ها شکست

تو کوچه مادرم      به خاک غم نشست

مظلوم حسن حسن(4)

بچه بودم قدم نمی رسید

جلوسیلیشو بگیرم

دارم از غصه می میرم

دیگه از کوچه نمیرم

واویلا(2)

واویلا...تا از نفس ستاره افتاد

واویلا...تیکه های گوشواره افتاد

واویلا...چادر پاره پاره افتاد

در خاطرات من        رخسار نیلی است

والله قاتلم               یک ضرب سیلی است

مظلوم حسن حسن(4)


تعداد صفحات : 22

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 167
  • باردید دیروز : 78
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 650
  • بازدید ماه : 1,498
  • بازدید سال : 8,998
  • بازدید کلی : 40,454
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی