loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 261 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)

لطفت همیشه شامل حالمه(بسیار زیبا(شور))...برادر بهمن مهدوی...دانلود

تویی اون کسی که دل من شده...(بسیار زیبا(شور))...کربلایی حسن احمدخان...دانلود

شماره تماس با برادر بهمن مهدوی:09362242362


کلب العباس(ع) بازدید : 66 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

بسم رب الحسین(ع)

محفل پر فیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادر بهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالا تر از پله ها سمت راست-پلاک 137 منزل برادر بهمن مهدوی

                  خاک قدم رقیه باشی عشق است          

                                                    زیر علم رقیه باشی عشق است

                  با مهدی صاحب الزمان از سر لطف

                                                   یک شب حرم رقیه باشی عشق است

شماره تماس با برادر بهمن مهدوی:09362242362

کلب العباس(ع) بازدید : 55 سه شنبه 04 تیر 1392 نظرات (0)

شعر مرثیه ای حضرت علی اکبر

شاعر:برادر بهمن مهدوی
اوج جوانیت شده آغاز رفتنت
اما تو می روی و منو اشک و دیدنت
احمد نرفت چون که هنوز اکبری که هست
افسوس میخورم که چه کم بود ماندنت
آخر تو می روی و منم می روم علی
آنوقت رفتی و پدرت دید رفتنت
اما خدا کند که نبینم که نیزه ها
چسبانده روی خاک زمین جسم و پیکرت
اینها که پست بودنشان بی نهایت است
آنقدر بد زدند که کردند پرپرت
حالا که تکه های تو چسبیده روی خاک
ای کاش ساده بود علی جمع کردنت
اما خلاصه ی همه ی حرف های من
بعد از شهادتت پدرت بود در برت
بعد از پسر که کار پدر سخت میشود
دشمن سر مرا به سر نیزه میزند

کلب العباس(ع) بازدید : 46 سه شنبه 04 تیر 1392 نظرات (0)

                                                  

تا که گردیدم آشنای سحر

شد دلم وادی صفای سحر

بین سجاده تربتم گِل شد

با نم اشک و گریه های سحر

دست خالی نمی رود هرگز

آن کسی که شده گدای سحر

تو امام شکسته دل هایی

صاحب سفرۀ عطای سحر

بوی وصل تو می کنم احساس

از نفس های جان فزای سحر

چشم امید ما گنه کاران

بوده بر سوز یک دعای سحر

ریشۀ مشکلات ما این است

دلمان نیست مبتلای سحر

گره از کار وا کند بی شک

ناله های گره گشای سحر

شب شب هم زبانی یار است

درد ما غفلت از تو دلدار است

بی جهت نیست در نوایی تو

ما چه کردیم تا بیایی تو

این نشد رسم انتظار فقط

نعره ها می زنم کجایی تو

تو ز اجداد خود غریب تری

بی کس و یار و آشنایی تو

بارها سر زدی به غفلت ما

شاهد کوه ادعایی تو

دست ما را گرفتی و رفتی

چون کریم و گره گشایی تو

هم چونان مادرت تمامی شب

تا سحر دست بر دعایی تو

بر گنهکارها دعا کردی

بس که آقا و با وفایی تو

شک ندارم که هر شب جمعه

زائر دشت کربلایی تو

تحت قبه چه ناله ها بکنی

خود برای فرج دعا بکنی  

جلوات پیمبری داری

از همه خلق برتری داری

بین اولاد حضرت زهرا

دلربایی دیگری داری

نقش بازوی توست جاء الحق

تا بگویی چه محوری داری

ذوالفقار از تو جان بگیرد باز

چون تجلیِّ حیدری داری

کرم تو گدا نواز بود

دست اکرام مادری داری

از تمام پیمبران خدا

یک نشان بهر رهبری داری

از همه برگزیدگان خلق

در رکابت تو لشگری داری

تو کجا و عزیز مصر کجا

چون خداوند مشتری داری

تویی حُسن ختام اهل البیت

بر تو باشد سلام اهل البیت

سامرا از تو آبرو دارد

حرف ناگفته در گلو دارد

در و دیوار خلوت سرداب

با نم اشک تو وضو دارد

کاسۀ چشم مانده بر راهت

باده ای ناب در سبو دارد

تو گل نرگسی و عرش دلم

با نفس هات رنگ و بو دارد

چه کنم این دل گرفتارم

دیدن رویت آرزو دارد

بین محراب و نیمه های شب

دل من با تو گفتگو دارد

نیمه شد ماه، ماه من برگرد

رحم بنما به آه من برگرد

پسر ناز حضرت نرجس

قبله راز حضرت نرجس

روزی خویش بردم عمری از

سفرۀ باز حضرت نرجس

ذکر تسبیحتان به گهواره

بال پرواز حضرت نرجس

بارها دیده ام به زندگی ام

دست اعجاز حضرت نرجس

خواستگاری فاطمه سندی ست

بهر اعجاز حضرت نرجس

آمد از عرش تک کنیز خدا

تا کشد ناز حضرت نرجس

روح توحید جلوه ای بنمود

گاهِ ابراز حضرت نرجس

مادرت هم ردیف لیلا شد

آخرین نو عروس زهرا شد

نیمه شب بود یا که وقت سحر

مادر آمد ولی به دیدهٔ تر

آمد و دید بین گهواره

جای تو خالی است ای دلبر

رو به سوی امام کرده و گفت :

پسرم نیست چاره ای آخر

پاسخ آمد که غم مخور نرجس

گشته مهمان حضرت داور

بال جبریل بالش سر اوست

در طوافش ملائکه یک سر

جای او امن و کام او پر شیر

السلام علی "علی اصغر"

مادری بین خیمه می چرخید

دست بر روی سر، دل مضطر

هاجر کربلا چه چاره کند

سینه بی شیر ... انتظار پسر

ناگهان در حرم به خود لرزید

می کند از چه هلهله لشگر

چون که هر بار هلهله کردند

به هدف خورده تیرهای سه پر

دختری زد صدا رباب بیا

پشت خیمه به پاشده محشر

وقتی آمد که قبر حاضر بود

غرق خون طفل روی دست پدر


کلب العباس(ع) بازدید : 66 یکشنبه 02 تیر 1392 نظرات (0)

باز هم جشن نيمه ي شعبان

بيتها رخت نو به تن دارند

قلم من به زحمت افتاده

واژه ها شوق پر زدن دارند

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

السلام عليك يا خورشيد

چله ي انتظار سر آمد

از سر خمره نور مي جوشيد

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

همه ي شهرمان چراغانيست

عطر عود و گلاب مي آيد

چقدر حيف شد كه آقا نيست

***

باز هم جشن نيمه ي شعبان

ما به دنيا عجيب دل بستيم

لااقل به بهانه ي اين جشن

دو سه روزي به يادتان هستيم

***

سامرايي ؟ مدينه اي ؟ نجفي ؟

پسر فاطمه كجا هستي؟

همه از تو سراغ مي گيرند

نكند باز كربلا هستي!؟

***

خوب شد ، نيستي نمي بيني

كاسه هاي نداري ما را

فقر و فحشا ، فساد ، بيكاري

دختران فراري ما را

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

كه حيا از نگاه دنيا رفت

رزق و روزي خانه ها كم شد

قيمت نفت هر چه بالا رفت

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

رهبر ما شكسته تر شده است

أين عمار» روي لب دارد»

باز هم طلحه فتنه گر شده است

***

خوب شد،نيستي نمي بيني

زير اين دردها مچاله شديم

كارد ديگر به استخوان خورده

دست بر دامن سه ساله شديم

***

حق مان است اين همه محنت

يادمان رفت صاحبي داريم

يادمان رفت منتظر باشيم

بين مان يار غائبي داريم

***

دلتان را به درد آورديم

دلمان سوي دام شيطان رفت

خشك شد گندم مزارع ري

بركت از نان سفره هامان رفت

***

دل ما گير چشمهاي تو نيست

گرم بازي آب و نان شده است

همه خواب تو را كه مي بينند !!!

خيمه ي سبزتان دكان شده است

***

عاشق حجت خدا هستي ! ؟

ياعلي ! ترك معصيت اول

باقي دردها و مشگل ها

مي شود با نگاه آقا حل

***

 به كلافي كه يوسفت ندهند

هر چه اندوختي بيا رو كن

عوض كوچه،خانه ي دل را

صبح هر جمعه آب و جارو كن


کلب العباس(ع) بازدید : 54 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (0)

                                       

عشقی است در میان دل ما که کیمیاست

این عشق این جنون همه ی آبروی ماست

روزی ماست نوکری خوب خانه ای

آقای ما کریم و جوانمرد و باوفاست

ما در بهشت هم همه دنبال هیئتیم

جنت بدون روضه ی ارباب بی صفاست

سر می دهیم و منت مردم نمی کشیم

هستیم سائلان حسین تا خدا خداست

شکر خدا حسین شده زندگی ما

شکر خدا که در دل ما عشق کربلاست

جای گلایه نیست که تکفیر می شویم

«داریم با حسین حسین پیر می شویم »

من رعیت و غلام تو سلطان کربلا

من مور ناتوان تو سلیمان کربلا

دستی که بین عرش نوشته تو را امیر

من را نوشته است پریشان کربلا

دست مرا رها نکن و بی کسم نکن

دریاب حال زار مرا جان کربلا

موی مرا سفید نموده است حسرت ِ

پابوسی تو نیمه شعبان کربلا

دارد میان قلب خدا جای دیگری

هر کس که گشته است مسلمان کربلا

شکر خدا که مثل بزرگان و عرشیان

 هر ماه من شده است محرم حسین جان

وصفت به ذهن کوچک من جا نمی شود

جز تو کسی برای من آقا نمی شود

هر کس بهشت ، بی تو بخواهد جهنمی است

اصلا بهشت بی تو که معنا نمی شود

من می خورم قسم که کسی عاشقت حسین

مثل رباب و زینب و سقا نمی شود

آن قدر این دلم به تو وابسته هست که

امروز من بدون تو فردا نمی شود

کاری به خوب یا بدی من نداشتی

آقا کریم تر ز تو پیدا نمی شود

آقا به آبروی علی اصغرت قسم

من را ببخش نوکر خوبی نبوده ام

داده همیشه لطف تو من را خجالتی

آقای کربلا چه قدر با محبتی

ماندم چرا نگاه تو افتاد سوی من ؟!

من هیچ هیچ هیچم و تو بی نهایتی

ایل و تبار تو همه  آقا و پادشاه

ایل  و تبار من همه  مجنون و هیئتی

شکر خدا برای گدایی خانه ات

داریم با تمام رفیقان رقابتی

ما را همه به نام شریفت شناختند

داده خدا به ما چه بهایی چه قیمتی

ما اوج عشق را درِ این خانه یافتیم

در هیئت حسین خدا را شناختیم

دنیای بی تو پر ز غم و رنج آور است

دنیای با تو مثل بهشت است محشر است

رحمت به آن که داد همین نکته یاد ما

هر کس نشد گدای تو از سگ نجس تر است

ما از همه لذایذ دنیا گذشته ایم

گریه به زیر پرچم تو چیز دیگر است

گویند نوکران و کنیزان خانه ات

عرض ادب برای تو با اشک بهتر است

یک روز می رسد که به لطف دعای تو

بانی مرگ ما تن پر زخم و بی سر است

هر شب برای حنجر تو زار می زنم

یاد بریدن سر تو زار می زنم


کلب العباس(ع) بازدید : 48 چهارشنبه 22 خرداد 1392 نظرات (1)



گفتم حسين و ميل پريدن شروع شد

در سينه ام،دوباره، تپيدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نيست

اما تو خواستي و دميدن شروع شد

از التقاط موج دو دريا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسيدن شروع شد

پاداش افريدنتان را خدا گرفت

خنديد فاطمه و خريدن شروع شد

حالا علي كنار تو احساس مي كند

زيبا ترين بهانه ديدن شروع شد

اي دلنواز،عشق من اي دلرباترين

تا امدي تو ناز كشيدن شروع شد

تا بال هاي زخمي فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پريدن شروع شد

با تو خدا براي من از نو نوشته شد

خاك من از اضافه خاكت سرشته شد

هستي مشابهت كسِ ديگر نداشته است

مانند چشم هاي تو دلبر نداشته است

انگشت در دهان تو دارد نبي چرا

يعني خدا كه دايه بهتر نداشته است

وقتِ حسينُ منيِ پيغمبر است تا

باور شود حسين برابر نداشته است

جبريل معتكف شده بر گاهواره ات

تا خنده ات نديده سرش بر نداشته است

از يك كلام ختم به صد ها كلام كه...

اقا، كسي شبيه تو مادر نداشته است

هر روز ابِ خوردني ات سلسبيل بود

در خانه فاطمه غمِ كوثر نداشته است

تا تربت تو هست طبيب و دوا چرا

تا كربلاست حاجت قبله نما چرا

عاشق كه ميشوم به خدا از شما شوم

زير سر شماست اگر مبتلا شوم

هر روز در هواي شما بال ميزنم

پايين پاي روضه تان تا رها شوم

حتمآ اسير در چه كنم ميشوم حسين

وقتي به قدر يك نفس از تو جدا شوم

من بي نگات، لحظه به لحظه جهنمم

يك ثانيه بدون تو بايد قضا شوم

كم كم صدام در نفست پير ميشود

شايد كه مستجاب به ياليتنا شوم

بي تو بهشت جاذبه كوچكي نداشت

اصلآ خدا نخواسته بي كربلا شوم

حالا كه شعر مي كشدت سمت كربلا

دنبال ضجه هاي حروف دلم بيا

اي بوي سيب شهر سحر هاي فاطمه

سجاده بهشتيِ دنياي فاطمه

اي بالش سرت شده بال فرشته ها

ارام ميشوي تو به لالاي فاطمه

وقتي شما نيامده گفتي انالغريب

ديگر چه امده سر رؤياي فاطمه

روزي كه رنگ سرخي پيراهنت نشست

يك گوشه زير گردنتان جاي فاطمه 2

تا ديد رنگ چهره مادر غروب كرد

حتي گرفت گريه باباي فاطمه

تا سوره مقطعه تفسير مي شوي

يك نينوا شود همه ناي فاطمه

عيد و عزا به شعر من اصلاً نيامده

تا روضه هست جشن گرفتن نيامده

شاعر كه شعر را به جلوتر كشيد و بعد...

پنجاه و چند سال گذشت و رسيد و بعد...

از محتشم به منبر سبز رسول تا

:اين كشته فتاده به هامون:شنيد و بعد...

حالا غروب زخمي روز دهم شد و

دامن كشان كه خواهرتان مي دويد و بعد...

مي ديد هر چه نيزه و شمشير و سنگ بود

گويا به سمت چشم شما مي پريد و بعد...

او مي دويد و كاش نمي ديد صحنه را

:الشمر جالسَُ:به روي سينه ديد و بعد...

با ضربه هاي پشت سر هم ز پشت سر

پيش نگاه فاطمه سر را بريد و بعد...

پيش نگاه حيرت زينب مقابلش

خون گلوت را سرِ نيزه چشيد و بعد...

بس كن كه سنگ اب شد از روضه هاي تو

دارد چكيده مي شود اشك خداي تو

کلب العباس(ع) بازدید : 83 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)




با یک نگاه محرم اسرار میشوم
پروانه وار میثم تمار میشوم
سرمست جرعه های توام حضرت شراب
من جای کعبه،میکده هوشیار میشوم
کار از جنون و مستی و دیوانگی گذشت
"یک دم علی علی نکنم هار میشوم"
از خواب مرگ گر ز مزارم گذز کنی
من با صدای پای تو بیدار میشوم
تنها به این خوشم که قدم رنجه میکنید
هنگام مرگ لایق دیدار میشوم
تو قاتل منی همه شهر شاهد است
با حلقه های زلف تو بر دار میشوم
غیر از غلامی تو به دردی نمیخورم
بیرون کنی؟!به فاطمه بیکار میشوم








کلب العباس(ع) بازدید : 40 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)


        السلام علیک یا اباعبدالله الحسین






فکر وذکرم همه این بود که نوکر باشم
سگ قلاّده گلاویز  دم در باشم
فکر و ذکرم همه این بود که مجنون باشم
دائم الخمرمی ، از ساحل کوثر باشم
من همین  یک دو سه روزه نشدم عاشق تو
مبتلای غم عشق تو ، من از "ذر" باشم
من ملک بودم وفردوس نشین  بودم وبعد
آدم آورد ، که گریان تو دلبر باشم
شأن نام تو ، به روی لب من بودن نیست
تو سلیمان و من آن مور محقّر باشم
لقمه نانی بده ، تامزّه بگیرد دهنم
آتشم زن که چنان شعله ی منبر باشم
بی محلّی بکنی ، داد کشم ، شکوه کنم
چون ، نه هم ظرفیت جون ، و نه قنبر باشم
تو به دادم نرسی ، می روم از دست ، حسین
مستغاثٌ بک ارباب ، که بهتر باشم
گر بنا هست ، مرا دست کسی بسپاری
بهتر آن است ، غلام علی اکبر باشم
من که بی دعوت و سرخود ، نرسیدم به حضور
من سفارش شده ی حضرت مادر باشم
مادرت داد به من درس حسین جان گفتن
مادرت یاد به من داد ، که نوکر باشم


کلب العباس(ع) بازدید : 59 دوشنبه 20 خرداد 1392 نظرات (0)

خواستم تا که بیایم سر بازار، نشد

تا مرا هم بنویسند خریدار، نشد

 خواستم تا که به پابوسی یوسف برسم

مثل هر خواسته ی قبل هم این بار نشد

 در میان صف زوّار تو سرگردانم

آه آه نوبت این عبد گنهکار نشد؟!

 عاشقان یک به یک از روی تو گل می چینند

ولی افسوس که روزی من این کار نشد

 همه ی ترس من این است بگویند آخر :

بخت با منتظر سوخته دل یار نشد

 اگر از بخت بدم زیر لحد خوابیدم

و اگرقسمت من نوکری یار نشد ...

 ... بنویسید روی سنگ مزارم: «ناکام»

بنویسید که او زائر دلدار نشد

 علّتش چیست؟ چرا از تو جدا افتادم؟

علّتش چیست؟ چرا فرصت دیدار نشد

 نفس امّاره و شیطان و گناه و غفلت

علّت این هاست اگر یار پدیدار نشد

 گفته بودی که به دنبال معاصی نروم

گوش من هیچ به این حرف بدهکار نشد

 سر اعمال به هم ریخته ام گریانم

هر چه کردم نشوم مایه ی آزار، نشد!

 تا به کی شاهد این بزم جسارت باشیم؟!

تا به کی صبر؟ چرا لحظه ی پیکار نشد؟

 قبر حجر بن عدی در دل عشّاق علی است

به خداوند اگر دشمن او خوار نشد!

 مانده ام از چه به هنگام جسارت کردن

سقف و دیوار حرم بر سرش آوار نشد

 حکمتی داشته که مادرتان بی قبر است

خوب شد خون به دل حیدر کرار نشد

تعداد صفحات : 22

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 65
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 106
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 106
  • بازدید ماه : 340
  • بازدید سال : 7,840
  • بازدید کلی : 39,296
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی