loading...
کبوتران حرم عشق
سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد...

سایت شخصی برادر بهمن مهدوی افتتاح شد

نویسنده 90 درصد مطالب این سایت خود آقای مهدوی می باشد و بهانه ای مناسب برای این است که شما بتوانید به طور مستقیم با این مداح اهل بیت که هم مداح و هم شاعر و هم سبک ساز می باشد ارتباط داشته باشید و با او صحبت کنید و خواسته های خود را با این نوکر خوش رفتار در میان بگذارید

سایت اختصاصی برادر بهمن مهدوی:www.bahmanmahdavi.ir

التماس دعا

محفل پر فیض روضه

محفل پرفیض روضه

با حضور:حاج رحمان نوازنی و برادربهمن مهدوی و سایر ذاکران آل الله

زمان:سه شنبه ،یازدهم تیر ماه،همزمان با نماز مغرب و عشا

مکان:کرج-خ چالوس-منطقه یک-خ مطهری-انتهای خ ستارخان-بالاتر از پله ها سمت راست-پلاک 137-منزل برادر بهمن مهدوی

کلب العباس(ع) بازدید : 53 سه شنبه 12 شهریور 1392 نظرات (0)


دارم برای رنگِ تنت گریه می كنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه می كنم

باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟


کلب العباس(ع) بازدید : 41 یکشنبه 10 شهریور 1392 نظرات (0)


بگذارید از این خانه عبا بردارد

لااقل رحم نمایید عصا بردارد

بگذارید در این حلقه دود و آتش

طفل ترسیده از این معرکه را بردارد


کلب العباس(ع) بازدید : 37 شنبه 19 اسفند 1391 نظرات (0)

 

              يا زهرا (س)

وقتش رسید هم، سخنت را عوض کنی

هم خواهش رها شدنت را عوض کنی

 

لاغر شدی کفن دگر اندازه تو نیست

باید زمان پر زدنت را عوض کنی

 

پهلو عوض نکن تو که مجبور می شوی

وقت نماز پیرهنت راعوض کنی

 

دستت تکان نمی خورد اصلاً نیاز نیست

بادست خود لباس تنت را عوض کنی

 

باید که یا تحمل بی تابی حسين

یا جای بغچه ي کفنت را عوض کنی

 

باغ بنفشه شد به خدا غنچه تنت

مویم سفید می شود از راه رفتنت 

 

خیلی رعایت دل بی یار می کنی

داری مرا به خویش بدهکار می کنی

 

حتی هنوز هم که دگر بی نفس شدی

با این نفس نفس نفسم کار می کنی

 

پنهان نکن عزیز دلم بی دلیل نیست

تا می رسم تو روی به دیوار می کنی

 

باشد نگو فقط کمی آرام گریه کن

همسایه را دو مرتبه بیدار می کنی

 

نیلوفرم قدم به قدم زرد می شوی

پا می شوی دوباره کمر درد می شوی

 

شکرخدا که ظاهراً امروز بهتری

نان می پزی و دست به دستاس می بری

 

باشد قبول خوب شدی! جمله ای بگو

تا مطمئن شوم که ز پیشم نمی پری

 

دلتنگ دست های تو و موی زینبند

آئینه ها و شانه و سنجاق و روسری

 

این فاطمه که فاطمه این سه ماه نیست

حالا درست مثل زمان پیمبری

 

قد قامت صلات! زمان نماز شد

باید نماز را سر پا جا بیاوری

 

اما دوباره پای قیام تو پانشد

حتی قنوت نافله ات هم ادا نشد

کلب العباس(ع) بازدید : 82 سه شنبه 01 اسفند 1391 نظرات (0)

روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است
یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
سالها میشود از پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته و با قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور و برم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد
چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وب ه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟
بنویسید که عشاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید...
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود، خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آن قدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
...
بنویسید سری بر سر نی جا میکرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد

کلب العباس(ع) بازدید : 48 شنبه 30 دی 1391 نظرات (0)

 

دست زمانه بار دگر اشتباه كرد

زهري، بهار زندگي ام را تباه كرد

 

در تارو پود پيكرمن رخنه كرده بود

تا مغز استخوان،همه جا طي راه كرد

 

آتش كشيد باغ اميد دل مرا

با خنده ؛ شعله هاي خودش را نگاه كرد

 

مثل كسوف روز دهم، سوز تشنگي

خورشيد پر تلألو رويم،سياه كرد

 

حال و هواي ملتهب حجره ي مرا

همرنگ سرخي شفق قتلگاه كرد

کلب العباس(ع) بازدید : 51 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

آه حسین (ع)

آخر نشد كه عقده از اين دل درآورم
موي تورا ز پنجه ي قاتل درآورم
گفتم كه نيزه را ز مقابل در آورم
جسم تورا ز چنگ اراذل درآورم

گودال تنگ و پيكر تو ريز ريز شد
با يك لباس چكمه ي قاتل تميز شد

هركس دويد گوشه ي گودال برنگشت
پيراهن از كشاكش جنجال برنگشت
در زير نعل ها تن پامال برنگشت
چشم كسي ز غارت خلخال برنگشت

خلخال را كشيد و زني التماس كرد
يك زن به مرد بد دهني التماس كرد

کلب العباس(ع) بازدید : 37 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

بالای ناقه موی مرا باد می کشید

پایین ناقه چکمه سرم داد می کشید

بالای ناقه زلف گره خورده داشتم

پایین ناقه چادر آزرده داشتم

بالای ناقه غصه ی روبنده داشتم

پایین ناقه عمه ی شرمنده داشتم

بالای ناقه مقنعه ی پاره داشتم

پایین ناقه تاول آواره داشتم

بالای ناقه کاربه تحقیر می کشید

پایین ناقه پهلوی من، تیر می کشید

بالای ناقه غربت گودال دیده ام

پایین ناقه گریه ی خلخال دیده ام

بالای ناقه گرد سرت شاپرک شدم

پایین ناقه نقشه ی راه فدک شدم

بالای ناقه اشک علمدار دیده ام

پایین ناقه کوچه و بازار دیده ام

بالای ناقه خون جگری بود و کعب نی

پایین ناقه دربه دری بود و کعب نی

بالای ناقه خم شدم ازبارغم پدر

پایین ناقه نیمه شبی گم شدم پدر

بالای ناقه شام بلا بود و عمه ام

پایین ناقه طشت طلا بود و عمه ام

بالای ناقه سنگ سرم را شکست و رفت...

پایین ناقه زجر پرم را شکست و رفت....

بالای ناقه بی هدفم پرت کرده است

پایین ناقه نان طرفم پرت کرده است

بالای ناقه حرمله با سنگ زد مرا

پایین ناقه دختراو چنگ زد مرا

بالای ناقه بخت بد آورده داشتم

پایین ناقه چشم وَرَم کرده داشتم

بالای ناقه نیزه ی تو بدبیار بود

پایین ناقه صحبت بُرد قمار بود

بالای ناقه خارجی ام؛ تا صدا زدند!

پایین ناقه پیرزنان عمه را زدند

کلب العباس(ع) بازدید : 46 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (1)

هر تشنه به جای آب سیلی می خورد

با روی زخون خضاب سیلی می خورد

هر طفل یتیم کز بنی هاشم بود

از آل بنی شراب سیلی می خورد

از آن که به کودکی علی ع شیرش داد

ناموس ابوتراب سیلی می خورد

دلبند علی ع تا که زدرگاه خدا

شیخی ببرد ثواب سیلی می خورد

اسلام بنی امیه جاری شد و زن

با داشتن حجاب سیلی می خورد

قرآن به فراز نیزه قرآن می خواند

هر سوره ی آن کتاب سیلی می خورد

خاکی به سرم که اصغر ع از نی می دید

از قاتل او رباب سیلی می خورد

کلب العباس(ع) بازدید : 86 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

شرمنده ام دیر آمدم بردند سرت را

تا من رسیدم برده بود انگشترت را

من هر چه میشد سعی کردم ، حیف صد حیف

آنقدر کشید تا پاره کرد پیراهنت را

آیا نمی شد از قفا سر را نبرد

نامرد مگر نشنید آه مادرت را

دستی که موهای سرت راچنگ میزد

اینجا شکسته احترام خواهرت را

اما به زیر آن لگدهایی که خوردم

بوسیدم آخر پاره های حنجرت را

ای کاش بعداز رفتنت میشد ببندم

با معجر خود چشمهای دخترت را

بانیزه چسبیده زمین امکان ندارد

تا که برم من سوی خیمه پیکرت را

کلب العباس(ع) بازدید : 141 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)

آه حسین (ع)

خیل دشمن ،که تو را سنگ زدند

با لگد بر بدنت چنگ زدند

روی تل بودم و من می دیدم

انس و شمر و سنان،آه، هماهنگ زدند

محمدمهدی عبداللهی

درباره ما
Profile Pic
کبوتران حرم عشق پیگاه مداحی ها و اشعار برادر بهمن مهدوی می باشد. در ضمن این پایگاه پایگاه اختصاصی ایشان نمی باشد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظرتون بیشتر چی توسایت بذاریم تا رضایتتون بیشتر شه؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 219
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 230
  • باردید دیروز : 78
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 713
  • بازدید ماه : 1,561
  • بازدید سال : 9,061
  • بازدید کلی : 40,517
  • هیات عاشقان قمر بنی هاشم

    سلام بر شما شیفتگان ارباب بی کفن امیدوارم از مطالب لذت ببرید

    هیات عاشقان قمر بنی هاشم(ع)

    سلام

    امیدوارم مطالب سایت براتون همون چیزی باشه که می خواین

    حتما حتما حتما حتما نظر بدین

    التماس دعا

    یا علی

    ارتباط با برادر بهمن مهدوی

    با سلام...

    برای ارتباط و هماهنگی مجالس خود با برادر بهمن مهدوی از شماره زیر استفاده کنید:

    09362242362

    یا از این آدرس ایمیل استفاده کنید:

    bahmanmahdavi16@yahoo.com

    بهتر است از پیامک استفاده کنید

    امیدوارم از نفس ایشان بهره مند شوید...

    یاعلی